گل از دست رفته-مرتبط با مطلب پائین
بسمه تعالی
بس که در سینه خود جلوه دلبر داری یک جهان عشق در آئینه باور داری
سوختی آب شدی بال و پرت داد حسین به گمانم که کبوتر شدی و پر داری
رفتنت روضه خاموش و غریبانه توست با سکوتت چقدر روضه حیدر داری
از عفونت ...به خدا نه!...جگرت زخمی بود این جوانمرگ شدن را تو زمادر داری
در و دیوار دلت شعله ور از آتش بود روضه ها از بدن و میخ و گل و در داری
نگرانم ...پدرت را بکشد داغ حسین نسل ساداتی و عمامه که بر سر داری
ای جوان می روی و مثل علی اکبر...نه... خوش به حال پدرت بر تن خود سر داری
مطمئنم که به هنگام ظهور گل سرخ تو برآنی که سرت را زلحد برداری